بازار نقلوانتقالات فوتبال ایران، در سالهای اخیر به صحنهای برای رقابت نه بر سر کیفیت فنی بازیکنان، بلکه بر سر ارقام نجومی قراردادها تبدیل شده است؛ صحبت از قراردادهای ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومانی با بازیکنانی است که در بهترین حالت، کیفیتی در حد متوسط لیگهای آسیایی دارند. بازیکنانی که نه از نظر تکنیکی و نه از لحاظ تاکتیکی، ارتقای چشمگیری در سالهای اخیر داشتهاند، اما ارقام قراردادهایشان به شکل عجیبی از واقعیت فوتبال ایران فاصله گرفته است.
اگر نگاهی به لیگ حرفهای عربستان بیندازیم که در سالهای اخیر سرمایهگذاری عظیمی در جذب بازیکنان خارجی کرده، تفاوتها آشکار میشود. سعودیها در عین پرداخت مبالغ بالا، به دنبال بازیکنان سطح اول دنیا میروند؛ بازیکنانی مانند بنزما، رونالدو، مالکام، میلینکوویچ ساویچ و دیگران که نه تنها برند جهانی دارند بلکه سن خرید هم پایین آمده و باشگاهها نگاهی سرمایهمحور دارند، نه صرفاً نمایشی. همچنین، ساختار فنی باشگاهها و برنامهریزی تاکتیکی دقیقتری برای بهرهبرداری از این بازیکنان در دستور کار است.
اما در فوتبال ایران، بهویژه در لیگ برتر، بسیاری از قراردادهای نجومی، نه بر اساس معیارهای فنی بلکه زیر فشارهای بیرونی امضا میشود؛ فشار هواداران هیجانزده، فضای ملتهب مجازی، ترس مدیران از دست دادن موقعیت و در رأس همه، شبکههای واسطهگری و دلالی که نبض بازار را در دست گرفتهاند. در نتیجه، باشگاهها حاضرند برای بازیکنی که حتی در سطح تیمملی هم عملکرد خاصی نداشته، رقمهایی بپردازند که با واقعیات اقتصاد کشور، سطح فنی لیگ و شرایط زندگی مردم هیچ نسبتی ندارد.
در حالیکه بخش زیادی از جامعه با دغدغه تأمین نیازهای ابتدایی زندگی مواجه است، شنیدن قراردادهایی که به ۱۰ یا ۱۵۰ میلیارد تومان میرسد، نه تنها عجیب که برای افکار عمومی نوعی توهین تلقی میشود. بهویژه وقتی همین بازیکنان، در زمین مسابقه خروجیای بسیار پایینتر از انتظار دارند و فوتبال ایران همچنان درجا میزند.
واقعیت این است که بدون بازنگری در ساختار تصمیمگیری باشگاهها، شفافسازی قراردادها، قطع دست دلالان از نقلوانتقالات، و تدوین استانداردهای فنی برای جذب و نگهداشت بازیکنان، نمیتوان از رشد کاذب بازار نقلوانتقالاتی ایران جلوگیری کرد. در غیر این صورت، باید منتظر باقیماندن فوتبال کشور در همین دور باطل "هزینههای میلیاردی بدون خروجی فنی" باشیم.